تفکّر انتقادی و خلاق، بستر لازم را برای رشد انسان و تفکّر فلسفی فراهم مینماید. از گذشته تا کنون، در میان مکاتب مختلف زبانشناسی، زبان به عنوان ابزاری برای تفکّر، ارتباط و بازنمایی افکار مطرح بودهاست. آدمی در گفتهها و نوشتههایش تجربهها، عقاید، احساسات، آرزوها، تمایلات و تصوّراتش را منعکس میکند. در پژوهشِ حاضر، سعی برآن است تا با کاربست نظریۀ کنشگفتاری سرل و از منظر تفکّر انتقادی، اشعار یکی از شاعران برجستۀ کودک- مصطفی رحمان دوست- بررسی شود. بدین منظور 73 شعر وی، به تفکیک گروه سنّی «الف/ب»، «ج» و «د» - براساس درجه بندی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان- انتخاب و بررسی شدهاست. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در سطح «الف/ب» شاعر بااستفاده از کنشهای عاطفی، ترغیبی و تعهّدیِ بیشتر در اشعارش - باپرهیز از گوینده بودن صرف- تلاش میکند تا خواننده راآشکارا در فرایندمعنا آفرینی واردکند و از این رهگذر تعاملی دوسویه ایجاد نماید. در مقابل درگروه سنّی «ج» و «د» با لحاظ نمودن حس استقلالطلبی و رشد قوای شناختی نوجوان، قضاوت را به تدریج به وی میسپارد و با طرح بحثهای فلسفی درقالب کنشهای اظهاری، زمینۀ تفکّر را فراهم میسازد. مخاطب نوجوان خویش را به موضعگیری در مسائل فرا میخواند تا قضاوت نماید و از نتیجۀ رشد تفکّرو خلاقیّتش بهره گیرد. اشعار رحمان دوست، مخاطب رابه سمت تفکّر انتقادی وخلاق سوق میدهد. نتایج مقاله بیانگر این نکته است که رحمان دوست مخاطبشناسی را در خلق آثار ادبی خویش لحاظ نموده و پرورش مهارتهای تفکّر انتقادی و خلاقیّت را در آثارش مدنظر داشته است.